مدح و ولادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها
به نام حضرت معـشوق حضرت دلبر کشیده واژه به اوصاف حضرت مادر رسیده شعرِ من امشب به سوره«کوثر» به کل عـالـمِ هـسـتی تـاج و هم سرور نوشت مـادر و شـاعـر به لکـنت افتاده خـدا به اهل زمـیـن هـدیـه مـاه را داده به اسـم نـور علی نور و این الهـۀ نور زده است حضرت « الله» نغـمۀ صور و چیده در فلکش بزمِ یک شراب طهور بساط عـاشـقی و مـسـتی ملائک جور و داده «فاطمه» را و زمین مزیّن شد و چشم عـالـم هـستی چـقدر روشن شد نوشت«فاطمه» هفت آسمان تبسم کرد ز خـاک چـادر او خاک هم تیـمـم کرد و آسمان و زمین دست و پاش را گم کرد حدیث عشق تو را باب بین مردم کرد خدا تورا«اشْرَقَتَ الارضُ فی السماء» خوانده تو را که اُمِّ ابـیهـای مصطـفی خوانده سلام ما به تو مادر که روح خورشیدی سلام ما به تو مـادر که اصل توحـیدی که مِهرِ مـادریت را به شیعه بخـشیدی تو برق عشقِ «علی» را به چشممان دیدی چگـونـه سجـده گـذاریـم مـادری تو را و شکر حضرت حق مادرم شده زهرا قسم به سورۀ «کوثر» به آیۀ «تطهیر» و ذرّه ذرّۀ نـورت که میشود تکـثـیـر قلـم حـقـیر شده است پـای این تـقـریـر و واژه واژه غزل میچکد از آن تکریر به شعـر از نفـس افـتاده جان تـازه بده و مـادری کن و بر بـنـدهات اجازه بده نشـستهام که به دست آورم نگـاهت را سپید کن، شبِ تاریکِ «روسیاهت» را به آسمان برسان این« غبارراهت» را بگـیـر دسـتِ مـنِ اوفــتـاده چـاهـت را ببـخـش ایـنکـه نـبـودم دلـبـخـواه شـمـا بـمـیـرم اینـکـه نـبـیـنـم اشک و آه شما فضای سینه پُر از عشقِ بیکرانه شده بـرای از تو سـرودن دلـم بـهـانـه شـده و شاعری که دلش تنگ، از زمانه شده تـمـام دار و ندارش هـمـیـن تـرانه شده کنار شعر« دو رکعت» غزل نوشته شده قسم به مـادریت، شاعرت شکسته شده |